تدریس خصوصی ریاضیات و دروس تخصصی مهندسی توسط دکتر رضا عباسی

تدریس خصوصی ریاضیات و دروس تخصصی مهندسی توسط دکتر رضا عباسی
گروه مدرسین پایتخت
مدیریت دکتر رضا عباسی
09906166383
tadriss.ir
کانال تلگرام:
https://t.me/riazi_abbasi
ویدئوهای آموزش رایگان:
https://www.namasha.com/tadriss

تدریس ریاضیات کنکور کارشناسی ارشد
تدریس خصوصی ریاضی و فیزیک کلیه مقاطع
کلاس های آمادگی کنکور سراسری
کلاس های آمادگی دبیرستان نمونه دولتی
کلاس های آمادگی جهت امتحانات دانشگاه
کلاس های آمادگی جهت امتحانات مدارس

ریاضیات کنکور کاردانی کلیه رشته ها
ریاضیات کنکورکاردانی به کارشناسی
ریاضیات کنکور سراسری ریاضی
ریاضیات کنکور سراسری تجربی
ریاضیات کنکور سراسری انسانی

انجام پروژه های دانشگاهی
دروس تخصصی رشته مهندسی مکانیک
دروس تخصصی رشته مهندسی برق
دروس تخصصی رشته مهندسی عمران
ریاضی عمومی یک
ریاضی عمومی دو
معادلات دیفرانسیل
محاسبات عددی
ریاضیات مهندسی
فیزیک یک
ترمودینامیک
انتقال حرارت
سیالات
دینامیک
استاتیک (ایستایی)
ارتعاشات مکانیکی
مقاومت مصالح
تهویه مطبوع
بایگانی
نویسندگان

افسردگی_یک_کلمه_چند_معنا . قسمت دوم

چهارشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۰۳ ب.ظ

 چگونه این کار را می کنیم؟‌

 1- با اشتیاق به شنیدن، مراجع را ترغیب می کنیم که ماجرا را با جزئیات هر چه بیشتر بازگو کند. این مرحله کار چند مزیت دارد:  ابتدا اینکه گاهی اجبار به بازگوئی ماجرا باعث می شود که  فرد نگاه جدیدی به قضیه پیدا کند. در هنگام نقل ماجرا برای دیگری و برای فهماندن تجربه خود به او، گاهی به جزئیات یا جنبه هایی از ماجرا برخورد می کند که تاکنون به آن توجه نشان نداده بود و گاهی یک جنبۀ جزئی و کوچک کشف نشده احساس ما را نسبت به یک ماجرای بزرگ تغییر می دهد، همانطور که افزودن ذره ای نمک به یک ظرف غذای بزرگ احساس ما را نسبت به آن تغییر می دهد. گذشته از این، بازگو کردن تجربه برای دیگران کمک کند که از احساس تنهایی و انزوا خلاص شویم انگار بار خود را با دیگری تقسیم کرده ایم. اغلب می بینیم مراجع پس از بازگو کردن ماجرا برای دیگران نفس عمیقی می کشد انگار با زبان بدن خود می گوید:‌ «‌آخیش! راحت شدم!» ممکن است بپرسید اینکه کار بزرگی نیست، چرا باید چنین کاری را یک درمانگر حرفه ای انجام دهد، هر کس دوستان و آشنایان و نزدیکان بسیاری دارد که می تواند با آنها درد دل کند. می گوییم صحیح است، اما گاهی این نزدیکان شنوندگان خوبی نیستند، قبل از اینکه به سخنان گوینده گوش بسپارند، به نصیحت، ‌سرزنش، ‌ارائه راهکار و قضاوت در مورد ماجرا می پردازند و گاهی حتی برای قبولاندن نقطه نظر خود به گوینده، با او وارد بحث و جدل و حتی درگیری لفظی می شوند و به جای ترغیب گوینده به تخلیه اطلاعاتی و احساسی، او را در ابتدای راه متوقف می کنند و راه دیگری باز می کنند. انگار به جای رسیدگی به پرونده ذهن گوینده، پرونده مشترکی را می گشایند و به رسیدگی آن اقدام می کنند!

چرا این اتفاق می افتد؟ مگر نزدیکان او دلسوز و مهربان نیستند؟‌ چرا با او چنین می کنند؟‌!‌ پاسخ این است که دقیقاً‌ به این خاطر چنین می کنند که دلسوز و مهربانند! آنقدر این فرد برایشان مهم است که ماجرای او هم برایشان بسیار مهم است انگار این ماجرا تبدیل به ماجرای خود آنها می گردد و آنها چنان به حل مسئله «حریص»‌ می شوند که دچار خشم یا ناکامی می شوند! یک درمانگر حرفه ای، با یک دوست متفاوت است، چرا که فرد را همراه با مسأله اش برای خود تعریف کرده است بنابراین نگاهش نگاه مسأله گشاست نه نگاه نجات دهنده! او علاقمند و کنجکاو است اما حریص و عجول نیست! البته، یک درمانگر حرفه ای نیز یک انسان است و در مواقعی دچار حرص و عجله می شود! چه وقت چنین اتفاقی می افتد؟ آنگاه که مسألۀ مراجع، در ذهن درمانگر یکی از مسائل شخصی خودش را تداعی کند. لازم نیست عین آن مسأله در زندگی درمانگر حضور داشته باشد، فقط لازم است وجهی از مسأله به گونه ای وجهی از یک مسأله شخصی درمانگر را تداعی نماید. برخلاف تصور، مغز ما اصلاً‌ منطقی کار نمی کند! ‌مغز با تداعی ها کار می کند و گاهی تنها  عینک یک نفر چنان عینک مادربزرگ ما را تداعی می کند که بدون هیچ شباهت منطقی بین آن فرد و مادربزرگ، چنان احساسی نسبت به او پیدا می کنیم که انگار واقعاً او مادربزرگ  ماست! بنابراین توصیه من به درمانگران این است که هرگاه حس کردند راجع به حل مسألۀ مراجع شان حرص و عجله دارند، توقف کنند و نگاه کنند این مسأله آنها را به یاد کدام ماجرای قبلی در زندگی شان می اندازد؟ ‌این مراجع آنها را به یاد چه کسی می اندازد و نسبت به او چه احساسی دارند و اگر به گذشته، به ماجرای قبلی و به آن فرد بازگردند چگونه با آن فرد و آن ماجرا تسویه حساب می کنند. اگر این فرایند بتواند احساس او را نسبت به درمانجو تغییر دهد ادامه کار با او مناسب است در غیر اینصورت ادامه کار با این مراجع نه به نفع مراجع است، نه به نفع درمانگر!

گرچه فرایند فوق، فرایند ساده ای به نظر می رسد، در ذهن درمانگر فرایند پیچیده ای را فعال می کند که قادر است «‌مغز غیر منطقی»‌ را به نگاهی متفاوت از قبل، ‌هدایت کند.

همچنین بخوانید:

افسردگی یک کلمه چند معنا قسمت اول

نظرات  (۱)

سلام ببخشید.

دعام کنید یا علی

پاسخ:
سلام
محتاجیم به دعا
انشاالله که گره های زندگی تون گشوده و مشکلاتتون حل بشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">