هفت عادت مردمان موثر (5) ؛ عادت چهارم؛ برنده/ برنده بیاندیشد
برنده / برنده چهارچوبی از ذهن و قلب است که به طور مداوم در تمام جنبه های ارتباطی درصدد جذب منافع دو جانبه است.
برنده / برنده یعنی تمام توافقها و راه حلها برای هر دو طرف نافع، سودمند و رضایت بخش است. با راه حل برنده / برنده، همه از تصمیمی خود خرسند و برای اجرایی آن احساس تعهد می کنند، برنده / برنده زندگی را عرصه همکاری تلقی میکند و نه میدان رقابت. از نظر قالب مردم همه چیز در دو قطب متضاد دسته بندی می شوند: ضعیف یا قوی، زرنگ یا تنبل، برنده دسته بندی متکی به توانمندی و موقعیت و مقام است و نه اصول .
برنده / برنده براین اصول استوار است که همه چیز برای همگان به وفور یافت می شود.
این معنا که موفقیت یکی در گروی عدم موفقیت دیگری نیست
برنده/ برنده به شیوه کار شما یا من مرتبط نیست بلکه اعتقادی است که راه حل والاتری را ارائه می کند.
وقتی دخترم در شانزده سالگی گواهینامه رانندگی گرفت، باتوافقی متکی به اصل برنده/برنده به او اجازه دادم که از اتومبیل خانواده استفاده کند. براساس این توافق او وظیفه داشت که اتومبیل را خوب و تمیز نگهداری کند. از اتومبیل برای مقاصد مهم و حیاتی استفاده کند، درمقام راننده در خدمت من و مادرش باشد و تمام این کارها را مشتاقانه و بدون تاکید و یادآوری به مرحله اجرا گذارد. من متعهد شدم که به غیر از اتومبیل، بنزین و مخارج بیمه اتومیبل را تامین کنم. ما توافق کردیم که بعد از ظهر شنبه هر هفته، با هم ملاقاتی داشته باشیم تا به اتفاق عملکردش را حول محور برنده-برنده ارزیابی کنیم. عواقب کار کاملاً روشن بود، مادامی که تعهدش را حفظ می کرد، میتوانست از اتومبیل استفاده کند، در غیر این صورت یا امتیاز استفاده از اتومیبل را از دست می داد و یا بار دیگر متعهد می شد که به رعایت این توافق گردن نهد، توافق متکی بر اصل برنده/برنده از آغاز انتظار ما را هم مشخص می کرد. دخترم دراین توافق برنده بود چرا که می توانست از اتومبیل استفاده کند، من و ساندرا نیز به طور قطع برنده بودیم، نه تنها نیاز به انتقال او به مدرسه و جاهای دیگر نداشتیم بلکه با دسترسی او به اتومبیل بسیاری از کارهای ما در سطح شهر انجام می شد. نگران تعمیر و نگهداری و تمیز کردن اتومبیل هم نبودیم. به علاوه حس مسئولیت پذیری او را نیز تقویت میکردیم، وجدان، قوه تشخیص و انسجام شخصیت او و اندوخته قابل توجه او در حساب بانک عاطفی ما، موجب میشد که او به خوبی از عهده کار برآید، اعتماد حاکم بین ما سبب میشد که ناگزیر نباشیم که جزءجزء کارهایش را زیرنظر بگیریم، و نهایتاً با تشویق و یا تنبیه واکنش نشان دهیم. توافقنامه برنده/برندهای را در اختیار داشتیم که مارااز هر حیث آزاد ورها میکرد؛ بهرهمندی از تکنیک برنده/برنده موجب سهولت کارها می شود. درعین حال این فن تنها با توسل به یکپارچگی وجود و اعتماد بین دوطرف ثبات پیدا می کند.
به پیشنهاد این صاحب نظران، جوهر مذاکرات اصولی واخلاقی جداکردن فرد از مسئله است. به بیانی دیگر معیارها و اصول تامین کننده منافع دو طرف باید مرکز توجه قرارگیرد و نه مقام وموقعیت ایشان. درتمام مدتی که با افراد وسازمانهای مختلف درجستجوی راه حل برنده/برنده بوده ام، همواره به این نکته تاکید ورزیده ام که تنها راه دستیابی به برد دو جانبه، پیروی از روش چهار مرحلهای زیر است:
مسئله را از دیدگاه فرد دیگر ببینید، واقعاً در جستجو باشید، به نکاتی اشاره کنید که ازنظر ایشان مهم و ضروری است و به خوبی و حتی بهتر از او این نکات را توصیف کنید.
موارد اصلی و نکات کلیدی را بدون توجه به موقعیت ها شناسایی کنید.
مشخص کنید که کدام نتایج، راه حل کاملاً قابل قبولی را سبب می شود.