هفت عادت مردمان موثر (4) ؛ عادت سوم؛ نخست به امور اولویت دار بپردازید
این عادت به تحقق درآوردن عادت دوم است. یعنی اکنون وقت عمل آن چیزی است که نوشتهاید حتما باید بنویسید تا دقیقا بدانید چه چیز را میخواهید عملی کنید و به اجرا درآورید. تغییر مهمی که در اینجا رخ میدهد نه گفتن شما به کارهایی است که ضرورتی ندارند و در نتیجه به مهمترین کارها آری میگویید.
این چنین شما میتوانید خودتان را مدیریت کنید. تمام افرادی که قادر به مدیریت خویش هستند نظم زندگیشان ناشی از درون خودشان و پیرو ژرفترین ارزشهایی هستند که خود انتخاب کردهاند. در واقع عادت سوم برنامهریزی پیرامون نقشها و هدف و ایجاد انضباط درونی برای اجرای آنهاست. در این صورت «زمان» همچون ابزار و وسیلهای در دستتان خواهد بود نه کارفرمایی مسلط بر شما.
پس عادت اول (عامل باشید) نگرش و دیدگاه شخصی ایجاد میکند. عادت دوم (به طور ذهنی از پایان کار شروع کنید) رهبری خویشتن را به وجود میآورد و عادت سوم (نخست، امور نخست را قرار دهید) مدیریت خویشتن را ایجاد میکند. با پرورش این سه عادت در خود، به احساس ایمنی درونی یا منشا راستین امنیت میرسید.
مردمان موثر به جای مدیریت زمان، به مدیریت خویشتن میپردازند. آنها به جای واکنش نشان دادن به مسایل اضطراری، و به جای اینکه به ضخامت امور کم اهمیت بپردازند، به اولویتها و موارد ارجح توجه میکنند. یعنی امورنخست را در ابتدا قرارمیدهند. عادت 3 در واقع آفرینش عینی و فیزیکی است، یعنی درواقع به تحقق درآوردن عادت 2 !
افرادی که به طور موثر مدیریت خویشتن را در پیش میگیرند، نظم زندگیشان ناشی از مدیریت خودشان و کُنش اراده آزاد آنهاست و این اراده و تمامیت وجود و تعهد و توانایی را دارند که احساسها و حالات خود را تابع آن ارزشها و معیارها سازند. با نگاهی به مدیریت زمانمان میبینیم که وقت خود را صرف دو دسته مسایل میکنیم: امور مهم و امور اضطراری .
امور اضطراری غالباً مرئی و ملموساند. زیرا به ما فشار میآورند و اقدام فوری میطلبند. معمولاً اموری مورد علاقه دیگرانند. درست جلوی روی ما قرار دارند و اغلب اوقات انجام دادن این امور خوشایند و آسان است گرچه جزو امور مهم نیستند .
حال آنکه امور مهم به نتایج مورد نظر ما مرتبط اند. به این مفهوم که اگر مسئلهای مهم باشد، به رسالت و ارزشها و مهمترین هدفهایمان کمک میکند. امور مهم چون اضطراری نیستند، نیاز به ابتکار عمل و عامل بودن افزونتری دارند. اگر به پرورش عادتهای اول و دوم نپرداخته باشیم، به سادگی در دام امور اضطراری خواهیم افتاد و از امور مهم باز میمانیم .
در حقیقت 4 دسته اصلی از فعالیتها در مدیریت زمان ما وجود دارند :
1) امور مهم و اضطراری،
2) امور مهم و غیر اضطراری،
3) امور بی اهمیت و اضطراری
4) امور بی اهمیت و غیر اضطراری.
گروه دوم در واقع دستهای از فعالیتها هستند که مردمان موثر بیشترین وقت خود را صرف آن میکنند. فعالیتهای این گروه به اهداف و رسالت ارتباط مییابند .
اقدامات گروه اول معمولا بحرانها و مشکلات را تشکیل میدهند وباید بیدرنگ به آنها بپردازیم. چرا که هم مهم هستند و هم اضطراری. دسته سوم اضطراری هستند ولی اهمیتی در پیشبرد رسالت و اهداف برنامهریزی شده ندارند. هرچند برای دیگران مهم باشند.
و در نهایت امور دسته چهارم آمیزهای از همه فعالیتهایی است که نه مهم هستند و نه اضطراری. مجموعه اموری که فقط اتلاف وقت محسوب میشود. کارهایی که تمام روز را به آنها میپردازیم، اما در پایان روز به نظر میرسد که هیچ کاری انجام ندادهایم .
چنانچه به اعمال و فعالیتهایی بیاندیشیم که انجام مداوم و درست آن زندگی شخصی و یا حرفهای ما را با تحول مواجه میکند، درمییابیم که تماماً در دسته دوم جای میگیرد. این هفت عادت نیز در همین دسته قرار میگیرند. مردمان موثر خود را از فعالیتهای دسته سوم و چهارم برحذر میدارند. زیرا در هر حال مهم نیستند. با بی توجهی به اموردسته دوم، امور دسته اول روز به روز وقت بیشتری از ما خواهد گرفت. برای پرداختن به امور دسته دوم باید از صرف وقت دستههای 3 و 4 بکاهیم و به طور خوشایندی ((نه)) بگوییم.
هرگونه فعالیتی در راستای ایجاد روابط عمیق، برنامهریزی و سازمان دادن، رشد و گسترش مهارتهای شخصی، ورزش، مطالعه عمیق و آموزش مداوم، تماماً در دسته دوم قرار دارند. باید به جای برنامهریزی روزانه، به برنامه هفتگی، ماهانه و سالانه توجه کنیم. یعنی ابتدا با پرورش عادت 2 به هدفی مشخص دست یابیم و خواسته خود را در آینده بشناسیم و آنگاه با اولویت دادن به امور، فعالیتهای خود را در راستای آن هدف تنظیم کنیم.
توفیق در این 3 عادت مستلزم برخورداری از چهار خصیصه بشری است. خودآگاهی که لازمه عادت اول است، تخیل و شعور که لازمه عادت دوم هستند و اراده آزاد که لازمه ایجاد عادت سوم است. با پرورش این سه عادت به مدیریت بر خویشتن و احساس ایمنی درونی دست مییابید. یعنی به احساس اتکا بهنفس و استقلال. به این ترتیب به ذهنیت فراوانی هم دست مییابیم. یعنی در مییابیم که چنانچه به دیگران واکنش مثبت نشان دهیم، نه تنها از ما نمیکاهد، بلکه بر ما میافزاید. زیرا مجالی برای ارتباط متقابل با سایر افراد عامل را ایجاد میکنیم .
مدیریت امروز یا مدیریت بر خویشتن پنج خصیصه مهم دارد: اول اینکه مبتنی بر اصول است و به شما فرصت میدهد که وقتتان را صرف امور واقعاً مهم کنید. دوم معطوف به شعور است و برنامهریزی را تابع ارزشهای والایتان میسازد. سوم به رسالت منحصر به فردتان توجه میکند. چهارم با مشخص کردن نقش هایتان کمکتان میکند تا در زندگیتان تعادل بهوجود بیاورید پنجم اینکه از طریق برنامهریزی هفتگی زمینه وسیعتری را در اختیارتان میگذارد .
تفویض: افزایش تولید و قابلیت تولید
تفویض و انتقال مسوولیت به افراد آموزش دیده و ماهر، این توانایی را به شما میدهد که نیروهایتان را صرف امور مهمتر کنید. در اینجا تفاوت میان تولیدکننده و مدیر به چشم میخورد. تولیدکننده، با صرف توان و وقت خود یک واحد محصول تولید میکند ولی مدیر با صرف همان مقدار وقت و انرژی ده، صد و یا بیشتر واحد محصول را تولید میکند و این با تفویض به دست میآید .
دو نوع تفویض وجود دارد. تفویض آمرانه که خود نگرشی مانند تولید کنندگان است ولو در جایگاه مدیر صورت گیرد و دوم تفویض ناظر است. در این شیوه توجه مدیر به جای روشها به نتایج معطوف است. برای تفویض ناظر باید به پنج نکته توجه داشت :
1- نتایج مورد نظر، نتایج باید روشن و شفاف باشند. برای زیردستان توصیف شود و زمان رسیدن به آن نیز تعریف شود.
2- راهنماها و پامترهایی را که شخص باید در آن محدوده عمل کند شفاف شود ولی از یاد نبریم که این عوامل باید اندک و معدود باشند تا مانع برانگیختگی نشود.
3- منابع، مشخص شدن منابع انسانی و مالی و فنی و سازمانی را که شخص میتواند در ایجاد نتایج مورد نظر به آنها رجوع کند.
4- معیار سنجش، تعیین معیارهایی برای ارزیابی نتایج به دست آمده و زمان مصرف شده.
5- عواقب پاداشها و جرائمی که با توجه به میزان مطلوبیت نتایج شامل افراد خواهد شد .