باید و نبایدها در 4 ماه آخر
دونهی برف مثل تمام دونههای برف در آسمان متولد شد و در همان لحظهی تولد، مثل تمام دانههای برف دیگر فرود آمد. دونهی برف همینطور که داشت فرود میآمد، خیالپردازی میکرد:
«من از این ابر میگذرم. از ابر بعدی میگذرم. بعد همه من را از زمین میبینند. همه میایستند تا من را ببینند. در همه جا ترافیک میشود. دهن همه از دیدن من باز میماند. قطارها از ریل خارج میشوند.
ماشینها تصادف میکنند. عابرین پیاده همه به هم میخورند و روی زمین میافتند و چیزی نمیگذرد که از این عابرین پیادهی نقش زمین، یک تپه درست میشود و من بدون توجه به این همه سینهچاک و کشته و خرابی، به آرومی از برابر همهی چشمها خواهم گذشت.«
1- دم غنیمتدار:
در ماههای آخر، بسیاری از دانشآموزان در فضا میروند و به فکر خوشی یا ناخوشی بعد ازکنکور هستند که اگر خوب شد، چه میشود و اگر خوب نشد، چه …
یادتان باشد، خوب شدن یا نشدن به همین زمان حال شما وابسته است. در کنکور سه دورهی طلایی برای مطالعه وجود دارد. اولی تابستان، دومی عید و سومی که از همه مهمتر است، ماه آخر. تجربه نشان داده است که بعد از عید، داوطلبان خوب ریزش دارند. آنهایی که به فکر بد کار کردن در گذشته هستند و فرصت باقیمانده را برای رسیدن به اهدافشان، کافی نمیبینند. اما غافل از آن هستند که اصل درس خواندن برای کنکور، همین 2 ماه آخر است و زمان برای تحول و تغییر، کافی است.
دانهی برف در خیالات خود سیر میکرد که صدای آوازی که از سمت راستش میآمد، رشتهی خیال او را پاره کرد. او به سمت راست نگاه کرد و در کمال وحشت، دانهی برف دیگری را دید که از او خیلی بزرگتر و زیباتر بود و با سرعت بیشتری نسبت به او به سمت زمین حرکت میکرد. دونهی برف با اندوه گفت:
«باید کاری کنم، وگرنه کسی نیم نگاهی هم به من نمیاندازد».
2- سرت به لاک خودت باشد :
یکی از آفت ماههای آخر این است که دانشآموزان مدام از هم میپرسند: که چند دور خواندی؟ چند تست زدی؟ چقدر میخوانی؟ ترازت چقدر شد؟ رتبهات چند شد؟ و …
ببینید، انسانهای روی زمین گاهی در یک نکته به هم شبیه هستند و گاهی به هم شباهتی ندارند! گاهی اوقات یک دانشآموز برای یک مبحث، باید 1000 تست و 100 ساعت وقت بگذارد تا در آن مسلط شود و دیگری در 100 تست و 10 ساعت. اینکه مدام از هم چنین سؤالاتی میکنید، شاید بیدلیل احساس کنید که عقب هستید، کم کار کردهاید و به جایی نمیرسید! در حالیکه شاید با همین نوع مطالعه و کمی تلاش بیشتر، به نتیجهی مطلوب دست یابید. پس کمتر از نوع و جزئیات درس خواندن دیگران بپرسید و از مقایسه کردن خود با دیگران پرهیز کنید. در این راه بهتر است برای اطمینان از درست بودن کارهایتان، از مشاوران با تجربه بهره بگیرید.
دانهی برف با خود گفت: (
چیزی دیگر به زمین
نمانده و دانه برفهای بسیاری از من سریعتر و جلوترند. من میخواستم اولین برفی
باشم که به زمین میرسم اما حالا…) احساس کرد که دیگر رمقی برای ادامه ندارد.
3- در
راه قدم نه، زمان تو را میخواند
شاید فکر کنید که
دیگر تا کنکور فرصت چندانی نمانده و دیگر آب از سر ما گذشته و … از نظر زمانی شما چهار ماه دیگر فرصت دارید. حتماً تعجب میکنید و با خود میگویید: 2 ماه. اما
شما در پاییز و زمستان، در روزهایی که مدرسه میرفتید، روزی نهایتاً
6 تا 7 ساعت میخواندید، اما الآن تعطیل هستید و میتوانید تا 12 یا 13
ساعت در روز مطالعه کنید، یعنی در هر ماه معادل 2 ماه میشود درس خواند، پس
چهار ماه دیگر زمان دارید.
اگر حساب کنیم که یک داوطلب باید 9 ماه مستمر برای کنکور بخواند، پس تقریباً نیمی از راه هنوز مانده است. اما متأسفانه تجربه نشان میدهد که بسیاری قدر این زمان را نمیدانند و احساس میکنند که وقت کم است و مباحث بسیاری مانده است که هنوز نخواندهاند. اما دوستان گزینهی دو، باور کنید که اصل درس خواندن همین چهار ماه آخر است و کسی برنده است که این ماههای آخر را مثل یک حرفهای رفتار کند.
دانهی برف با خود گفت: درست است که نمیشود اول باشم؛ اما نمیخواهم که آخر هم باشم. من میخواهم فرود باشکوهی داشته باشم و مثل یک قهرمان، همهی تلاشم را بکنم. کمی آرام گرفت. نفسی تازه کرد و به راه دوباره بازگشت. اندکی بر سرعت خود افزود و از چندین برف دیگر سبقت گرفت.
4- واقعبین باش و برتلاشت بیافزا:
بسیاری از دانشآموزان هستند که هدف رتبههای 2رقمی یا تک رقمی دارند که این خود نوعی اشکال است و اصولاً برای رتبه نباید درس خواند و برای رشتهی موردعلاقه باید هدفگذاری کرد. اما اگر قرار باشد که اهداف دست نیافتنی را انتخاب کنیم که با وضعیت حال خودمان زمین تا آسمان فاصله داشته باشد، به این ترتیب، همیشه احساس درجا زدن میکنیم. کار درست اینست که اهداف خود را در فاصلهی کمی بالاتر از وضعیت حال خود قرار دهیم.
هدفی که خودمان باور کنیم باقدری تلاش بیشتر در این 4 ماه، به آن دست خواهیم یافت. یادتان باشد که اگر احساس میکنید که قسمتی از مطالب را فراموش کردهاید، این حالت کاملاً طبیعی است و با مرور و دوبارهخوانی بر طرف خواهد شد. اما این مهم است که بدانید لازم نیست کل صفحات کتب و جزوات را به یاد داشته باشید. شما برای امتحان تستی خواندهاید، نه برای امتحان تشریحی. شاید ممکن است فکر کنید، کل یک فصل را کامل فراموش کردهاید. چند تست از آن فصل جلوی خود قرار دهید، آنوقت خواهید دید که با دیدن گزینهها بسیاری از مطالب در ذهنتان تداعی میشود.
دانهی برف به زمین نزدیک شد. حالا خانهها پدیدار میشدند. سعی کرد آرام و خونسرد باشد. او کودکانی را دید که چشمانشان برق میزد و فریاد میکشیدند (داره برف مییاد). دانهی برف احساس کرد که چقدر از برف بودن خود راضی است. احساس کرد، زبیا و پیروز است. لبخندی زد و آرام بر کلاه آبی پسرکی نشست.
5- اندکی صبر، سحر نزدیک است:
در این چهار ماه باقیمانده میتوانید متحول شوید. روزانه دستکم تا 10 ساعت مطالعه کنید و با آرامش و بدون عجله تلاش کنید. به زودی اطرافیان میتوانند دور افتخار شما را در میدان مسابقه شاهد باشند.